خجالت..........

هُو میکنند مرا که زمین خورده ام حسین 
با من بگو که آبروی تورا برده ام حسین ؟؟؟؟
سوگند به موی مادرمان فاطمه - نشد 
شرمنده ام که آب نیاورده ام حسین 
از ضربه ی عمود نشستم زپا - ببین 
مجروح تیغ گشتم و آزرده ام حسین 
هرکس که داشت در دل خود بغض مادرت 
با چکمه اش لگد زده بر گُرده ام حسین 
لطفی کن و مرا به سوی خیمه ها مبر 
خجلت زده ز غنچه ی پژمرده ام حسین

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.